این دو نوشته رو بخونین:
يعنی اينجوری که تا يه جايی، من خودمو تو وبلاگم مینويسم. از يه جايی به بعد، وبلاگم منو ادامه میده. نوشتههام امتداد حضور منِ نويسنده هستن تو فضای مجازی، و من که دوباره بيدار میشم، از ته نوشتهی قبلیم ادامه پيدا میکنم. من چيزی رو مینويسم بیکه تو رو ديده باشم، بیکه نوشتهی من در حضور تو اتفاق افتاده باشه، و تو دفعهی بعد که من رو میبينی، رابطهمون رو از تهِ نوشتهی من ادامه میدی. نوشتهی من جای خالی غيبتها رو پر میکنه.
سر هرمس مارانانه تنها عشق در "بین" است؛ که حرف را هم در "میان" میگذاریم. "راز" یکی از جاهایی بود که حرفم را و حرفمان را در میان گذاشته ایم. حالا هشتمین زادروز راز است. همانطور که ما نه فقط عشق را که عشق هم ما را میسازد، نه فقط ما راز را که راز هم ما را مینویسد.
- راز اسم وبلاگ آقای پویان است
- راز اسم وبلاگ آقای پویان است
جنس این تواترها، این امتدادها ی بقول این دو نویسنده "سازنده" منو نگران می کنه، می فهمی؟ جداً نگران می کنه.........
درست مثل همون حسِ بلعیده شدن توسط نوشته هام
درست مثل همون حسِ بلعیده شدن توسط نوشته هام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر