منم آن پیچک تنها یا او؟

عکاسی به من یاد داد که تجربه تصویری با زیاد عکس دیدن نیست که پدید می آید، با یک عکس را زندگی کردن است که پدید می آید؛ با یک عکس را جزء به جزء و رنگ به رنگ بو کردن، حس کردن......... با زیاد عکس گرفتن نیست که پدید می آید، با با سوژه یکی شدن............................................... .................................

شناخت خودم و در مفهوم کلی تر یک انسان با گذشتن از وسوسه شناخت
فقط دیدن اش
مست اش شدن
حس اش کردن
و با او لحظات را زندگی کردن
با نگران اش بودن نیست که پدید می آید، با چون او نگران بودن است که پدید می آید
با موضوعی بیرونی برای شناخت پنداشتن اش نیست که پدید می آید، با "او" شدن است که پدید می آید

- آن وقت شاید ببینی که او اصلاً خود تو ست.....، آینه ای ...............
- آن وقت دیگر بخاطر ترسِ از ترسیدن، حسِ عمیقِ محبت و دوست داشتنم را انکار نخواهم کرد................... خودم را در آغوش خواهم کشید و با خودم خواهم ترسید، با خودم گریه خواهم کرد شاید بفهمم که از چه ترسیده است........ شاید بفهمم این همه مدت چه چیز اینقدرررر برایش دردناک ک ک بوده است که هنوز کوچکترینِ کلام های آن زمان رفته، اینقدر «زنده» هستی اش را خراش می دهندد.... آن موقع شاید بتوانم غفلتم از حمایت کردن اش را جبران کنم......

۱ نظر: