درنمان در قال ک ها

رو رو، که نه​ای عاشق، ای زلفک و ای خالک
ای نازَک و ای خَشمک، پابسته به خلخالک
با مرگ کجا پیچد آن زلفک و آن پیچک
بر چرخ کجا پرّد آن پرّک و آن بالک؟
ای نازکِ نازک​دل، دل جو، که دلت ماند
روزی که جدا مانی از زرّک و از مالک
اشکسته چرا باشی؟ دلتنگ چرا گردی؟
دل همچو دلِ میمک، قد همچو قدِ دالک
تو رستم دستانی، از زال چه می​ترسی؟
یا رب، برَهان او را از ننگ چنین زالک
من دوش ترا دیدم در خواب و چنان باشد
بر چرخ همی​ گشتی، سرمستک و خوش حالک
می​گشتی و می​گفتی: «ای زهره، به من بنگر
سرمستم و آزادم زاِدبارَک و اقبالک»
درویشی وآنگه غم؟ از مست نبیذی کم
رو، خدمت آن مه کن مردانه یکی سالک
بر هفت فلک بگذر، افسون زُحل مشنو
بگذار منجّم را در اختر و در فالک
من خرقه ز خور دارم چون لعل و گهر دارم
من خرقه کجا پوشم از صوفک و از شالک؟
با یار عرب گفتم: «در چشم ترم بنگر»
می​گفت به زیر لب: «لا تَخدَعنی والک»
می​گفتم و می​پختم در سینه دو صد حیلت
می​گفت مرا خندان: «کم تَکتُمُ اَحوالَک؟»
خامش کن و شه را بین، چون باز سپیدی تو
نی بلبل قوّالی، درمانده در این قالک


- اول سعی کرده بودم تجربه شگفت خودم از این غزل و موسیقی شو براتون بنویسم، ولی توی لحظه آخر همه رو حذف کردم. بنظرم این خیلی زیبا تر ه که تجربه این موسیقی رو به عهده خودتون بزارم و با دید خودم از خالص بودنش کم نکنم... لذت ببرید! فقط همین رو کافی می دونم که بگم بعد از مدت ها این غزل و اجرای جداً فوق العاده اش، عجیب بر دلم نشست...

بشنوید (با صدا سیاوش ناظری و همنوازی های جادویی بربط و گیتار که با ریزریز نواختهای پرکاشن همراهی می شن)

۱ نظر:

  1. بیتی که مال این غزل نیست:

    ترک خور و خفتن گو، رو دین حقیقت جو
    تا میر ابد باشی، بی رسمک و آیینک

    پاسخحذف