امشب پانصد و هشتاد و چهارمین شبی ست که بهم نگفت آقای پدرررررر


- بی حرکت، می نشینم و عبور دل نشین اش از درونم را تماشا می کنم..............

۴ نظر:

  1. jedy?yany ghablesh yeki behet migoft? kheilllli ajibe...do noghte di

    پاسخحذف
  2. از خودم خندم می گیره:دی اینکه نشستم روزها رو جمع کردم که برسم به تعداد دقیق! آقا خب آدم بعضی موقع ها چیزهای ریزززززی بیاد می آره که واقعا دوست داشتنی بودن خب ب ب.....

    پاسخحذف
  3. بهم میگن چه خوب که این چیزهای ریز برات این قدر اهمیت دارن:((((((((((((( کاش می فهمیدن که بهشون بگم واقعاً هیچی اهمیتی! اصلاً برای اهمیت اش ننوشتم! اهمیت برای من اصلاً توی این چیزها نیست!!!!!!!!!!!!!
    اصلاً نمی تونن حتی تصور کنن که این نوشتن از سرِ دل تنگی یا غصه نیستتتتتتت!!
    از سرِ خاطره ی عبوری دل نشین در گذشته نیستت!! از سرِ عبور زنده ی همین لحظه اش ه ه ه ه..............

    پاسخحذف
  4. miduni b chi fekr mikonam? in neveshtat esalate biologic dare, inke obooresho hes mikoni na vojudesho, jaleb nist na?

    پاسخحذف