اول - بسمه الله

گفته بودم تا چند روز آینده اولین پستم رو می نویسم! اما فرصت شد که همین امروز تکه های پراکنده ذهن ام رو کنار هم بچینم.


می خواهم از دو دلی ای بنویسم که شروع به نوشتن کنی یا نه


چرایی ها........

براستی چرا می خواهم بنویسم؟

اینکه چه خواهم نوشت منظورم نیست

یا اینکه چگونه خواهم نوشت، به چه زبانی، در چه قالبی

این ها برایم کم تر جای سوال دارند


به این فکر می کنم که چرا بنویسم؟

اصلا باید نوشت؟


از من ی که عمرم را بدون چرای واضحی در ارتباط با دیگران گذرانده ام، این، همیشه سوالی چالشی بوده است.

همین نبود این چرایی ست که توانمندم ساخته ساعت ها در کنار یک نفر بنشینم، و هیچ با او نگویم.

سالیان سال با انسان هایی زندگی کنم، اما هیچ مراوده ای نکنم.

اینطور بودنم را کاملا درک می کنم؛ که نخواهم به ستیز اش بر خیزم. و محترم می دانم.


یکی صحبت می کند، چون نمی تواند نکند. اگر نکند، ناگفته ها در گلو خفه اش می کنند

یکی صحبت می کند و اصلا نمی داند چرا صحبت می کند

یکی صحبت می کند چون از حرف زدن لذت می برد

یکی حرف می زند، چون نشخوار کردن حرف هایش را سبب می شود

یکی حرف می زند، چون می خواهد حرف زدن بیاموزد

یکی حرف می زند، چون از حرف های دیگران ایده می گیرد

یکی حرف می زند، چون شناخت آدم ها را دوست می دارد. اینکه افراد مختلف چگونه فکر می کنند، چگونه تصمیم می گیرند

یکی حرف می زند، چون می خواهد بیآموزاند

یکی حرف می زند، چون ...

و یکی یکی های بسیار دیگر........


اما من چرا؟


مثل بسیاری چیزهای دیگر بر این باورم که سخن گفتن هم ابزاری یست که راندن اش بی چرایی، مهمل است.

بی چرایی تقویت کردن اش، بی معنا. آداب دارد، تکنیک های اثر بخش تر کردن دارد، سبک دارد، همه چیز برای توانمند تر کردن این ابزار هست، اما فقط ابزاری ست برای خدمت به آن چرایی.

اگر چرایی سخن گفتن، موزون باشد، زمان و کمی تلاش، رشد اش خواهد دارد. بلیغ و موثر اش خواهد کرد.


--


آن چرایی ها را دست کم هنوز نمی دانم. اما

می نویسم، چون او خواسته است

و این واقعا کافی ست.


۳ نظر:

  1. سلام:
    تبریک میگم اول واسه اینکه تونستی به دودلیت غلبه کنی و تصمیم بگیری و بعد هم به خاطر وبلاگت. منتظر نوشته هات هستم:)

    پاسخحذف
  2. I agree that many blog as part of their desire to express themselves, but I’m interested in deeper reasons. Is the reason to express yourself because you don’t or can’t in your day-to-day life? Is it because you are naturally shy and reticent and blogging unleashes your spirit? Is it because you really think people want to hear what you say? Is it because you think what you say is important and will change the world? Is it because you want to make a difference in the world around you? Is it because you are a writer and the need to write, even in a blog, is great? Or is it because it just feels good?

    So, down and dirty, why do you blog?

    پاسخحذف
  3. مرسی بهار:)

    جواب برای آقا یا خانم Lorelle VanFossen:
    من برای این نمی نویسم که عقایدم رو بروز بدهم. من برای این نمی نویسم که بلاگ نویسی ابزاری باشه برام، برای راحت تر نوشتن. من برای این نمی نویسم که واقعا فکر می کنم هستند افرادی که می خواهند بشنوند، آنچه را می گویم. من برای این نمی نوسیم که فکر می کنم آنچه می گویم مهم است و دنیا را تغییر می دهد. و همچنین برای این نمی نوسیم که بخواهم تغییری در دنیای اطرافم ایجاد کنم. و باز برای این هم نمی نویسم که یک نویسنده هستم و حس نیاز می کنم به نوشتن. من فقط به خواست یه نفر گردن نهادم؛ با کمال میلم

    پاسخحذف